جدول جو
جدول جو

معنی یک راست - جستجوی لغت در جدول جو

یک راست
مستقیم و بدون تمایل به این طرف و آن طرف
تصویری از یک راست
تصویر یک راست
فرهنگ فارسی عمید
یک راست
(یَ / یِ)
مستقیم. مستقیماً. یک سر. بدون تمایل به چپ و راست. (یادداشت مؤلف) : یک راست به طرف او رفت، بی تأمل. بی تردید
لغت نامه دهخدا
یک راست
مستقیم، یک سر، بدون تمایل به چپ و راست بدون درنگ بی تامل بدون تمایل بچپ وراست: یکراست بشهررفت
فرهنگ لغت هوشیار
یک راست
مستقیم، مستقیماً
تصویری از یک راست
تصویر یک راست
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خط راست
تصویر خط راست
در ریاضیات کوتاه ترین خطی که دو نقطه را به یکدیگر متصل می کند، خط مستقیم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چپ راست
تصویر چپ راست
چپ راس، نوعی تکمه و جاتکمه که در قدیم از ابریشم یا قیطان درست می کردند و جلو لباس بر روی سینه می دوختند، نوعی حمایل که از چپ و راست بر روی شانه بیندازند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بک راست
تصویر بک راست
در ورزش فوتبال بازیکنی در جلو دروازه بان و سمت راست زمین که برای دفاع از حمله هایی که به دروازه می شود پشت سر بازیکنان دیگر قرار می گیرد، دفاع راست، مدافع راست
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از یک سراسر
تصویر یک سراسر
یکسر، یک باره، یک بارگی، همه، همگی، سراسر
فرهنگ فارسی عمید
(یَ / یِ)
یک لاقبا. (یادداشت مؤلف) :
کسوه بر کسوه شود همچو پیاز
پیش تو مادح یک پوست چو سیر.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
پرده ای است از موسیقی، (جهانگیری) (انجمن آرا) (رشیدی) (برهان قاطع) (غیاث اللغات) :
گفتی از آن قول که قوال راست
گفته گهی راست گهی نیم راست،
امیرخسرو (از آنندراج)،
،
که کاملاً راست و استوار نیست، نیم خیز، نیم خفته
لغت نامه دهخدا
(یَ / یِ سَ سَ)
یکسر. (آنندراج) :
آن جوهرم که می شکنند از براش سر
باور کنی اگر ببری یک سراسرم.
باقر کاشی (از آنندراج).
، یکسر. از یک جانب. یکسو:
وسعت ملک جنون هم یک سراسر بیش نیست
منتهای منزل چاک گریبان دامن است.
مخلص کاشی (از آنندراج).
و رجوع به یکسر شود
لغت نامه دهخدا
(یَ / یِ عَ)
یک ساعته. به درازی یک ساعت. به مدت یک ساعت. (ناظم الاطباء). زمان اندک:
تو یک ساعت چو افریدون به میدان باش تازان پس
به هر جانب که روی آری درفش کاویان بینی.
سنائی.
- صحبت یک ساعت، گفتگوی در مدت یک ساعت. (ناظم الاطباء). گفتگوی نه بس دراز.
- یک ساعت پرداختن، در مدت یک ساعت به انجام رسانیدن. (ناظم الاطباء).
، زمان ناپایدار و فانی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از نیم راست
تصویر نیم راست
چیزی که کاملا راست بلند نشده، پرده ایست از موسیقی قدیم: (گفتی ازان قول که قوال راست گفتی گه درست گهی نیم راست) (امیرخسرو. جها)
فرهنگ لغت هوشیار
که دارای یک کارباشد، که یک کاراز او ساسته شود، یک جا یک قلم کلی. یا یک کاسه کردن، یکجا کردن یکجا جمع کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یک نشست
تصویر یک نشست
یکجا یک کاسه یکهو: فلانکس سه تاخربزه را یک نشست خورد
فرهنگ لغت هوشیار
راه مستقیم بی پیچ و خم صراط المستقیم، هر چیز راست و مستقیم، بی کم و کاست: سر راست می شود پنجاه تومان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یکراست
تصویر یکراست
بی درنگ، بدون مقدمه، مستقیم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از یک کاسه
تصویر یک کاسه
((~. س))
یک جا، کلی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رو راست
تصویر رو راست
صادق
فرهنگ واژه فارسی سره
خیک شیر و ماست، دیدن مردی است که بر دستش مال حلال هزینه کند، به شغلهای نیک چون پل و رباط و مسجد و به آن اشتغال نماید، خیک انگبین مردی است عالم که دانش آموزد و به مردم راه راست نماید و به مردم پند دهد. اگر بیند خیکی داشت یا بخرید، یا کسی به وی داد، دلیل که با مردی بدین صفت وی را صحبت افتد و از او نیکی و منفعت یابد. اگر بیند خیک را بدرید و ضایع شد، دلیل که او را از صحبت وی جدائی افتد. محمد بن سیرین
فرهنگ جامع تعبیر خواب
تصویری از یک دست
تصویر یک دست
Singleminded
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از یک دست
تصویر یک دست
d'esprit unique
دیکشنری فارسی به فرانسوی
راه مستقیم، سخن و حرف درست، آدم صادق
فرهنگ گویش مازندرانی
مستقیم
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از یک دست
تصویر یک دست
einseitig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از یک دست
تصویر یک دست
এক-minded
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از یک دست
تصویر یک دست
एक-minded
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از یک دست
تصویر یک دست
concentrato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از یک دست
تصویر یک دست
целеустремлённый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از یک دست
تصویر یک دست
eendimensionaal
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از یک دست
تصویر یک دست
одержимий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از یک دست
تصویر یک دست
jednostronny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از یک دست
تصویر یک دست
de mente única
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از یک دست
تصویر یک دست
de mente única
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از یک دست
تصویر یک دست
tek amaçlı
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی